آبان روز از بهمن ماه برابر با 10 بهمن در گاهشماری ایرانی
ستایش پاک تو را باشد، ای آتش پاک گهر،
ای بزرگترین بخشودهی اهورامزدا،
ای فروزندهای که در خوری ستایش را،
میستاییم تو را، که در خانهمانمان افروختهای…
(اوستا – آتش نیایش)
شامگاه چهلمین روز پس از جشن شب چله، آبان روز از بهمن ماه و در چلهی زمستان، جشن «سَدَه» یا «سَت» یا «سده سوزی» برگزار میشود.
جشن سده در نواحی مختلف با نامهای مختلفی شناخته میشود : در خراسان «سَرِه»، در نواحی اراک «جشن چوپانان»، در خمین «کُردِه»، در دلیجان «هَله هَله» و در بَدَخشان تاجیکستان به نام «خِرپَچار». در فراهان، سنگسر سمنان، چهار روز پیش و پس از سده را «چاروچار» و سردترین شب زمستان میدانند.
همانگونه که میدانیم در ایران باستان سال به دو بخش تابستان بزرگ «هَمَه» و زمستان بزرگ «زَیِنَه» تقسیم شده بود که هریک را چَهره مینامیدند. بخش نخست که تابستان است از آغاز فروردین تا آخر مهر، یعنی 210 شبانه روز و بخش دیگر که زمستان بزرگ است از آغاز آبان ماه تا آخر اسفند یعنی پنج ماه به اضافهی روزهای کبیسه و به عبارت دیگر در سه سال نخستین 156 روز و سال چهارم 157 روز بوده است. بنابراین سده عبارت است از 100 روز از آبان گذشته که سده یا سته نامیده میشود، یعنی 100 روز از زمستان گذشته است. و در توجيه اين نامگذاري روايات متفاوتي نقل مي شود:
1-معروفترين روايت كه فردوسي هم بر آن صحه گذاشته است ، پديد آمدن آتش است :
روزي هوشنگ با يكصد تن از ياران به كوه رفت. ماري عظيم الجثه به سوي او و يارانش رفت، هوشنگ سنگي به سوي مار پرتاب كرد. سنگ بر سنگ آمد و از برخورد آنها آتش پديد آمد و مار سوخت ، آنها پديد آمدن آتش را جشن گرفتند و آن را سده ناميدند. فردوسي در شاهنامه چنين سروده:
برآمد به سنگ گران سنگ خرد
هم آن و هم اين سنگ گرديد خرد
فروغي پديد آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پيش جهان آفرين
نيايش همي كرد و خواند آفرين
كه او را فروغي چنين هديه داد
همين آتش آنگاه قبيله نهاد
2-از جشن سده تا نوروز 50 روز و 50 شب است كه روي هم صد مي شود.
3-از نظر نجومي نياكان ما در روزگار بسيار كهن ، سال را به دو فصل تقسيم مي كردند. تابستان كه هفت ماه به درازا مي كشيد ، از اول فروردين آغاز و در آخرين روز مهرماه پايان مي يافت. زمستان از ابتداي آبان ماه شروع مي شد و تا آخر اسفند طول مي كشيد و جشن سده را در صدمين روز از آغاز زمستان جشن مي گرفتند.
4-ايرانيان قديم صبح فرداي شب يلدا را روز تولد خورشيد مي دانستند و از آنجا در بين ايرانيان جشن گرفتن دهمين و چهلمين روز تولد رسم است جشن سده را نيز به عنوان چهلمين روز تولد خورشيد جشن مي گيرند.
5-چون كيومرث را يكصد فرزند آمد و ايشان به خورشيد رسيدند جشني برپا شد كه آن را سده ناميدند . برخي اين داستان را به حضرت آدم نسبت دادند.
6-چون جمع مشي و مشيانه و فرزندان آنها به صد رسيد آن واقعه را جشن گرفتند و آن را سده ناميدند.
7-يادگار پيروزي زوتهماسب بر افراسياب
سده جشني است كه به روايت تاريخ تا قبل از صفويان نه تنها بين مردم عادي بلكه ميان پادشاهان و حاكمان نيز برگزار مي شده است اما از آن زمان به بعد تنها به جمع كوچك زرتشتيان محدود شد. البته از ذكر اين نكته نبايد غافل ماند كه با توجه به اينكه نه در اوستا و نه در نوشته هاي پهلوي ذكري از نام اين جشن نشده و هيچ اشارتي به آن نشده است ، احتمالا اين جشن نوعي جشن بومي غيرديني محسوب ميشده است اما به هرحا ماندگاري سده در فرهنگ ايراني مرهون اقليت كوچك زرتشتي است. آنها با جمعيتي اندك، بسياري از آيين ها و رسوم ايراني(حتي اگر اين جشنها ارتباطي با دين زرتشتي هم نداشته اند) را از گزند روزگار برحذر داشته اند.
ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» مینویسد :
«… ایرانیان پس از آنکه کبس از ماههای ایشان برطرف شد، در این وقت منتظر بودند که سرما از ایشان برطرف شود و دورهی آن به سر آید، زیرا ایشان آغاز زمستان را از پنج روز که از آبان ماه بگذرد میشمردند و آخر زمستان ده روز که از بهمن ماه میگذشت میشد… و اهل کرج این شب را «شب گَزَنه» میگویند، یعنی شبی که در آن گزیدن زیاد است و مقصودشان این است که سرما شخص را در این شب میگزد …»
و در کتاب «التفهیم» نیز دربارهی نامگذاری جشن سده آورده است :
«… و اما سبب نامش چنان است که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب …»
منوچهری دامغانی نیز میگوید :
و نیک بیامدست به پنجاه روز پیش جشن سده، طلایهی نوروز و نوبهار
برخی روایات پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت دادهاند و گفتهاند چون عدد فرزندانش به سد رسید، جشنی بزرگ برپا کرد و آتشی فراوان افروختند و آن را سده نام نهادند. از پیروزی فریدون بر ضحاک نیز خبر آمده است.
خلف تبریزی در «برهان قاطع» آورده است که :
«کیومرث را سد فرزند از اناث و ذکور بود، چون به حد رشد و تمیز رسیدند، در شب این روز جشن ساخت و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسیار برافروختند بدان سبب آن را سده میگویند.»
در پی این مطلب نیز میگوید که این جشن را بعضی به آدم نیز نسبت میدهند، و آشکار است که منظور از آدم همان کیومرث است که در اساطیر ایرانی نخستین بشر محسوب میشود.
بیرونی نیز در التفهیم و آثارالباقیه به همین موضوع در شمار یکی از انگیزههای برپایی این جشن اشاره میکند.
گَردیزی مولف «زین الاخبار» نیز همین نسبت را به گونهای دیگری یاد کرده و آن را به «مشیه» و «مشیانه» که در اساطیر ایرانی نخستین زوج محسوب میشوند، نسبت میدهد و این روایتی است که به گونههای مختلف، اما در معنی، ریشهی یگانه دارند و اغلب مورخان یاد کردهاند.
اما دلیلی دیگر نیز برای برپایی جشن سده یاد شده است و آن به پیکار فریدون و ضحاک بر میگردد و از نگرش معنوی با داستان هوشنگ و مار سیاه آمیزههای فراوانی دارد.
گوشه ای از مراسم جشن سده
از بسیاری اشارات نویسندگان، مورخان و پژوهشگران، آشکار است که جشنهای نوروز، سده و مهرگان، جشنهایی بوده است همگانی که با سرور و شادمانی و به صورت کارناوال برپا میشده است. مردمان هریک به فراخور توان به تهیهی هیزم و خار و خاشاک به ویژه چوب «گزمی» میپرداختند و پشتههایی از آنها فراهم میکردند و آتش میزدند، سپس با صورتکهایی بر چهره و دست افشانی و پایکوبی تا چندین روز با گریز از همهی قیود، به جشن و شادمانی مشغول میشدند. آتشها در بالای پشت بامها یا در دشتها و بلندیها روشن میشد، مراسم جشن سده علاوه بر آتش افروزیهای گسترده، با برپایی مجالس سور و سرور و میهمانیهای بسیار مفصل همراه بوده است. پس از مراسم آتش افروزی، نیز این میهمانیها ادامه داشته و بر سر خوان مینشتند و نوشخواری در حد افراط از رسوم بوده است. مجالس رقص و موسیقی و آواز تا بامدادان به طول میانجامید و روز پس از جشن، پادشاه و بزرگان به پذیرایی مینشستند.
از اسطوره هاي جشن سده تنها يكي به پيدايش آتش اشاره دارد. فردوسي مي گويد: «هوشنگ پادشاه پيشدادي، كه شيوه كشت و كار، كندن كاريز، كاشتن درخت … را به او نسبت مي دهند، روزي در دامنه كوه ماري ديد و سنگ برگرفت و به سوي مار انداخت و مار فرار كرد. اما از برخورد سنگها جرقه اي زد و آتش پديدار شد.» هم در كتاب “التفهيم” و هم “آثارالباقيه” ابوريحان، از پديد آمدن آتش سخني نيست بلكه آنرا افروختن آتش بر بامها مي داند كه به دستور فريدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمده است كه : «آفريدون همان روز كه ضحاك بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان كه از جور و ستم ضحاك رسته بودند، پسنديدند و از جهت فال نيك، آن روز را جشن كردندي و هر سال تا به امروز، آيين آن پادشاهان نيك عهد را در ايران و دور آن به جاي مي آورند.»
دوست داشتن در حال بارگذاری...